پيام دوستان
+
روز اول عيد ....
منم همراه ابرهاي بهاري بودم ...
گاهي طوفاني
گاهي گريان
گاه ساکت ومغرور
*ترخون بانو*
ديروز 6:53 صبح
مهرباني #
@};-
مهرباني #
انشالله سرور هم چند گاهي سري زند
هما بانو
سلام عزيزم. با تاخير سال نوتون مبارک. ان شالله سال خوب و پرخير و پربرکتي داشته بلشين عزيزم@};-
*ليلا*
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} سلام مادرهماينازنينم ممنونم ازتون:-D
+
786
*سلام بر عزيزان پارسي
تو اين دنياي مجازي اگه يه جا باشه
که توش روح احساس وجود داره،
اونجا پارسي بلاگ
پارسي با احساس و عشق
تک تک عزيزان تبديل به يه
درخت تنومند شده.
قبل از تلگرام و واتساپ در اوج بود
شايد الان بخاطر کم لطفي
بعضي از دوستان نفسش بشماره افتاده.
اما اين درخت ريشه در دل و احساس
عزيزان پارسي داره*
#دوستان_پارسي_لطفا_برگرديد.@};-
my writings
04/1/21

*786،دلم براي خاطرات با شما تنگ شده،براي اشک و لبخند هاي شما دلتنگ شده.نفس درخت پارسي بشماره افتاده.احساس من با عشق شما همسنگ شده*با صداي زيبا و دوست داشتني يکي از عزيزان ديار پارسي@};-
اگه مديران اينجا زحمتي مي کشيدند وامکانات پارسي راارتقا ميدادند واعضا حمايت وموردتوجه قرارمي گرفتند،واگريک صداي وتفکرحاکم درمديران پارسي به اعضا تحميل نمي شدوشايدم آزادي عمل بيشتري مي دادند،و....الان پارسي هم رونق داشت.#امين_يگانه
3 فرد دیگر
19 فرد دیگر
+
*بياييد واقعيت هايمان را آرزو کنيم
نه اينکه
آرزوهايمان را واقعي بدانيم...*

*ترخون بانو*
03/11/12
+
بالا رفتن سن حتمي است…
اما اينکه روان تو پير شود بستگي به خودت دارد!
زندگي را ورق بزن…!
مبادا، مبادا. . . !
زندگي را دست نخورده براي مرگ بگذاري دوست من...
پايان آدميزاد ….
نه از دست دادن معشوق است!
نه رفتن يار!
نه تنهايي !
هيچ کدام پايان آدمي نيست….
آدمي آن هنگام تمام ميشود و دلش پير مي شود
که دنبال اهداف متعاليش نرود…
زندگي کوتاهست …به زندگيت رنگ خدايي بده...
*ترخون بانو*
03/11/12
+
من غزل بودم، رهايم کرد دستي ناتمام
شاه شطرنجي که تا آخر همان سرباز ماند
.
از بهاي عشق پرسيدم، نوشتي: آه و اشک
پاسخت امّا ميان هالهاي از راز ماند
.
محمّد عابديني
#به_وقت_شعر
هما بانو
03/10/29

دلم رازي نالان و غمگين سر داده بود. لاجرم بر ماندن يا رفتني غريب سخن مي گفت همي. يار خوش زبان من اما داغ يار بر بالين ديده بود. زمهرير عاشق شد در پي تقدير و صحراي احمر مدني در خفا بايد مي بود. حال من حال غريبي ست اين روزا هم در ماندن هم در رفتن مخير گشته بود دلم تنگ ميشود براي آن يار جاني ندا آمد که حيدر با تو پيمان بسته بود مي روي اي خوش روان هجرت بنماي اما يار بايد بايد ني تمود
+
عمريست عاشقت شده اين مرد بي قرار
اين مرد زخم خورده ي شيداي سوخته
#تک_بيت
#خط_خودکاري
محمّد عابديني

هما بانو
03/10/29
+
به نام خدا
يه فنجان آرامشم
براي دوستان نقش بازي مي کنم
تا ايشان احساس خوشبختي را حس کنند.
*من ، تو ،خدا*گواه هستيم که قلم را جز برا *انديشه نگار* نبايد نوشت
*در انتظار آفتاب* دلتنگي از مشرق هستم
تا *هفت آسمان* عشق بايد رفت
تا دوست داشتن را مثل *دختر کوچکي* که عاشق زيبايي هاست فهميد.
يه فنجان آرامشم
*احساس؛عشق؛زيبايي؛صداقت را جمع کني
مي شود يک فنجان آرامش*

my writings
03/10/28
[14%]
[19%]
[33%]
[10%]
[10%]
[14%]
21 رای دهنده
[19%]
[33%]
[10%]
[10%]
[14%]
+
امان از خاطرات... خاطرات... خاطرات...
*ترخون بانو*
03/10/18
+
يادمه اينجا يه آ.مرصاد سيستاني داشت ...يه آ.ابوالفضل صياد ...يه آ.محمدمهاجري ....يه اميدآروين ....يه خاله مهتاب ....يه نگاه منتظر ....يه دستان خالي.....شقايق بانو..دکتر نگو بلا...الهام بانو...محبوبه*..سرباز133

اودسان
03/10/18

+
786
ا ز آتش چشمان تو، گرمي بده به من
م اهِ من،بارانشو،اين سينه ازعشقت سوخت
ي ار من پروانه شو
ن اگه به کام اين دلم، دردانه شو
ج ان من حسرت نشو،من شهريار تو نيم
ا ز هجر تو شاعرم شوم
ن ام تو لبخند شود، تاآسمان شادم کند
ت ا فروغ زندگي را در دلم روشن کند
و صل اين پاره دلم،در دست يک خياط است
ل حظه طرب نگاهم در کدام ديدار است د ر مسير ديدنت چند حجاب را من دَرم
ت ا هميشه درکنار بودنت من سر بَرم



my writings
03/10/17
*م* اهِ من اشک شوم در صورتت" *ب* اک نيست گويند اين پسر ديوانه است" *ا* ز صداي سخن عشق نديدم خوش تر" *ر* اهي که پر از مشکل و رنج بسيار است" *ک* ام تو شفاي اين بيمار است*(اينم کادوي تولد ناقابل امين جان،درسته شعرم خوب نيست،اما به عشق داداش گلم از صبح تا الان روش کار کردم،انشاالله عاقبت بخير و شاد باشي)* http://www.upsara.com/images/r474252_.jpg
ماه دردانه من عمريست دردانه کش اين قافله ام.سينه ام پر از درد و گونه ام لبريز اشک.قامت ولايت بينم و حسرت لبانت مي کشم.کي شود بوسه اي زنم برلبان شيرين چون قمصر کاشانه ات حال که سير بوسيدمت به نگاره عمري درگير بودن و رفتن و ماندنت يک بوسه صد قل هو الله چشم حسود کور شود تا ببيند گويش راندن و ماندن رانده شدني که لذتش به ماندن است
+
به نام صاحب سلام
سخت است فراموشي خاطرات خوش مادرهما
يک جمعيتي پريشان و دلتنگ ز دوري مادر هما
قصيده و غزل و مثنوي در صف *مادر *کم است
مانده هنوز در ضمير ما پيامک هاي مادر هما
چشمها را باراني و فکر را به چالش بکشم
ياد *مادر غريب مدينه* را به خاطر بکشيم
پسر او *مهدي (ع)* هنوز در انتظار آمدن است
در فراق عزيزان خطي به بلنداي ساحل بکشيم
متن: عليرضا عبدي

2-اشراق
03/10/16
{a h=puke}عليرضا عبدي{/a} سلام عجله نکنيد مادر هما انقد ارزششون بالاهست ک با صبر بهترين قصيده ها را براشون بايد سرود=) من هم يکي آماده دارم حالا ب وقتش رو ميکنم:D